سیماى حكومت مهدى در آینه قرآن

نتیجه تصویری برای ولایت مهدیقرآن كریم در زمینه ظهور و قیام حضرت مهدى - مانند بسیارى از زمینه‏ هاى دیگر - بدون انیكه وارد جزئیات شود، به صورت كلى و اصولى بحث كرده است؛ یعین از تشكیل حكومت عدل جهانى، و پیروزى كامل و نهائى صالحان در روى زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران اسلامى، به استناد مدارك حدیثى و تفسیرى، مربوط به حضرت مهدى و ظهور و قیام او دانسته‏ اند. ما از مجموع آیات قرآنى كه دانشمندان آنها را ناظر به این موضوع دانسته‏ اند.  و صراحت بیشترى دراند، جهت رعایت اختصار، سه ایه را مورد بررسى قرار مى‏ دهیم:




ادامه مطلب ...
[ پنجشنبه 14 آذر 1398 ] [ 10:27 ] [ زهرا برزگری ]

میلاد امام حسن عسکری (ع)

نتیجه تصویری برای عکس در مورد تولد امام حسن عسکری



[ چهارشنبه 13 آذر 1398 ] [ 10:25 ] [ زهرا برزگری ]

انتظار مهدى و مدعیان مهدویت

یا مهدی ادرکنی / سالروز آغاز ولایت حضرت مهدی (عج)نگاهى به تاریخ اسلام نشان مى‏ دهد كه در طول زمان، افرادى جاه طلب و سودجو ادعاى مهدویت كرده ‏اند، یا گروهى از مردم عوام افرادى را مهدى مى ‏پنداشته ‏اند. این امر نشان مى‏ دهد كه موضوع مهدویت و اعتقاد به ظهور یك منجى غیبى، در میان مسلمانان امرى مسلّم و مورد قبول بوده است، و چون نام یا برخى از نشانه ‏هاى آن حضرت با مشخصات برخى از مدعیان یاد شده تطبیق مى كرده، آنان از این موضوع سؤ استفاده كرده و خود را مهدى قلمداد نموده ‏اند. یا چه بسا خود آنان ادعایى نداشته‏ اند لكن برخى از عوام الناس از روى نادانى یا شدّت ستم و بیدادگرى حكومت ها یا عجله‏ اى كه در ظهور مهدى داشته‏ اند، یا به علل دیگر، بدون آنكه در مجموع نشانه‏ هاى حضرت دقت كنند، به اشتباه، آنان را مهدى موعود تصور كرده ‏اند.




ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 12 آذر 1398 ] [ 10:04 ] [ زهرا برزگری ]

پدر مهدى كیست؟

در اینجا تذكر این موضوع لازنم است كه در بعضى از منابع اهل سنت، پدر حضرت مهدى «عبد الله» معرفى شده است.  در حالى كه در منابع شیعه و سنّى اخبار فراوانى وجود دارد كه مى ‏رساند نام پدر آن حضرت «حسن» - علیه السلام - است. سر چشمه این اختلاف آن است كه در بعضى از روایات اهل سنّت پیرامون ویژگی هاى آن حضرت، این جمله از پیامبر اسلام نقل شده است: «... یواطئ اسمه اسمى و اسم أبیه اسم أبى....».  یعنى، اسم او (مهدى) اسم من، و اسم پدرش، اسم پدر من است.

قرائنى در دست است كه نشان مى ‏دهد جمله اخیر یعنى «اسم پدرش اسم پدر من است» عمداً یا اشتباهاً از طرف راوى به كلام پیامبر افزوده شده است و در گفتار آن حضرت فقط جمله: «اسم او اسم من است» وجود داشته است. حافظ گنجى شافعى در این باره مى ‏گوید:

«ترمذى»  این حدیث را نقل كرده ولى جمله اخیر در آن نیست. نیز «احمد بن حنبل»، كه داراى قدرت ضبط و دقت بوده این حدیث را در چند جا از «مسند» خود نقل كرده ولى جمله اخیر در آنها نیست.

«گنجى» اضافه مى ‏كند: در اكثر روایاتى كه حافظان حدیث و محدثان مورد وثوق اهل سنت در این باره نقل كرده اند، جمله اخیر نیست. فقط در حدیثى كه شخصى به نام «زائدة» از «عاصم» نقل كرده، این جمله به چشم مى ‏خورد. و چون «زائده» چیزهایى از خود به حدیث اضافه مى ‏كرده است، نقل او اعتبارى ندارد.

گواه این معنا، این است كه راوى این حدیث، شخصى به نام «عاصم» است و حافظ ابو نعیم در كتاب «مناقب المهدى»»، سى و یك نفر از راویان این حدیث را نام برده كه همگى آن را از «عاصم» شنیده‏ اند، و در هیچ كدام جمله اخیر نیست. و فقط در نقل «زائده» این جمله به چشم مى ‏خورد كه طبعاً در مقابل آن همه روایات، فاقد اعتبار است. 



[ دوشنبه 11 آذر 1398 ] [ 14:12 ] [ زهرا برزگری ]

مهدى (ع) درمنابع اهل سنت

 مهدویت و اعتقاد به وجود مهدى - عجل الله عالى فرجه - و ظهور او ، اختصاص به مذهب تشیع ندارد ، بلكه محدثان بزرگ اهل سنت نیز احادیث مربوط به آن حضرت از از طریق گروه بسیارى از صحابه و تابعین در كتابهاى خویش نقل كرده ‏اند، به طوریكه گذشته از كتب شیعه ، كتب و آثار دیگر مذهب اسلامى (حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى) نیز از روایات نبوى كه درباره مهدى و ظهور او رسیده ، سرشار است.

بر اساس پژوهش برخى از محققان بزرگ ، محدثان اهل سنت احادیث مربوط به حضرت مهدى را از 33 نفر از صحابه پیامبر اسلام در كتب خود نقل كرده ‏اند ؛ تعداد 106 نفر از مشاهیر علماى بزرگ اهل سنت، اخبار ظهور امام غایب را در كتاب هاى خود آورده‏ اند ؛ و 32 نفر از آنان مستقلاً درباره حضرت مهدى كتاب نوشته ‏اند. 

«مسند احمد حنبل» (متوفاى 241 هجرى) و «صحیح بخارى» (متوفاى 256 هجرى) از جمله كتب مشهور اهل سنت است كه قبل از تولد امام قائم - عجل الله تعالى فرجه - نوشته شده و احادیث مربوط به آن حضرت در آنها نقل شده است. 




ادامه مطلب ...
[ یکشنبه 10 آذر 1398 ] [ 13:58 ] [ زهرا برزگری ]

كتاب هایى كه پیش از تولد مهدى (ع) درباره او تألیف شده است

موضوع غیبت و قیام حضرت مهدى در اسلام به قدرى قطعى و مسلّم بوده كه كتابهاى متعددى درباره آن تألیف شده و تاریخ نگارش بعضى از آنها سالها پیش از تولد حضرت بوده است. مثلاً «حسن بن محبوب زراد» (م 224)، یكى از محدثان و مصنفان موثق شیعه، كتاب «المشیخ » را یكصد سال قبل از غیبت كبرى نوشته و اخبار مربوط به غیبت امام مهدى را در آن نقل كرده است. 

مرحوم طبرسى مى ‏نویسد: محدثان شیعه در زمان امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - اخبار غیبت را در تألیفات خویش آورده‏ اند. همچنین برخى از اصحاب ائمه درباره آن حضرت و قیام او كتاب نوشته ‏اند، مانند ابراهیم بن صالح انماطى  (از یاران امام باقر)، حسن بن محمد بن سماعه  (از اصحاب امام موسى بن جعفر - علیهما السلام -)، محمد بن حسن بن جمهور  (از یاران امام رضا - علیه السلام -)، على بن مهزیار  (از یاران امام جواد - علیه السلام -) و فضل بن شاذان نیشابورى  (از شاگردان امام رضا و امام جواد و امام هادى - علیهم السلام -). 



[ شنبه 09 آذر 1398 ] [ 13:51 ] [ زهرا برزگری ]

مهدى (ع) در منابع شیعه

اخبار و روایات فراوانى از پیامبر اسلام و هر یك از امامان - علیهم السلام - درباره تولد، غیبت، ظهور و قیام جهانى و سایر ویژگی هاى حضرت مهدى نقل شده و در واقع سالها پیش از تولد آن حضرت، خصوصیات و ویژگی هاى او - از قبیل اینكه: او از خاندان پیامبر (ص)، از فرزندان فاطمه - علیها السلام - و از نسل حسین - علیه السلام - است و با قیام جهانى خویش زمین را پر از عدل و داد خواهد كرد - پیشگویى شده است. تعداد این روایات به حدى فراوان است كه درباره كمتر موضوعى از موضوعات اسلامى این اندازه حدیث وارد شده است.

ما نخست به تعداد روایات وارد شده از ائمه شیعه درباره حضرت مهدى - علیه السلام - و نیز اسامى كتبى كه علماى این مذهب مستقلاً درباره آن حضرت نوشته ‏اند اشاره مى ‏كنیم، سپس روایات رسیده از پیامبر اسلام (ص) از طریق اهل سنت و نیز كتب آنها را در این باره مورد بررسى قرار مى‏ دهیم:

 

 




ادامه مطلب ...
[ جمعه 08 آذر 1398 ] [ 22:27 ] [ زهرا برزگری ]

غیبت كبرى

چنانكه گفتیم، با در گذشت چهارمین نایب خاص امام دوازدهم، دوران غیبت كبرى آغاز گردید. در این دوره، علماى واجد شرائط، از سوى امام زمان نیابت عامّه دارند چنانكه دیدیم، نیابت خاصّه عبارت از این است كه امام، شخص خاصى را با اسم و رسم معرفى كند و نایب خود قرار دهد، ولى نیابت هر فردى كه آن ضابطه با او تطبیق كند، نایب شناخته شود و به نیابت از امام، در امر دین و دنیا، مرجع شیعیان باشد.

امامان معصوم، به ویژه حضرت حجة بن الحسن المهدى - عجل الله تعالى فرجه - در روایات متعددى این شرائط را بیان فرموده و مسلمانان را در دوران غیبت كبرى موظف كرده ‏اند كه به واجدان شرائط مزبور رجوع نموده و طبق دستو آنان عمل كنند. پاره‏ اى از این روایات را ذیلاً از نظر خوانندگان محترم مى ‏گذرانیم:

1 - «عُمَر بن حنظله» مى‏ گوید: از امام صادق - علیه السلام - پرسیدم: اگر بین دو نفر از شیعیان بر سر قرض یا ارث اختلافى پیش آید و به حكومت و قضات (وقت) مراجعه كنند آیا این كار جایز است؟ امام فرمود: هر كس در مورد حق یا باطل به آنان مراجعه كند، در حقیقت به طاغوت  مراجعه كرده و هر چه را به حكم آنان بگیرد، به طور حرام گرفته است، هز چند حق ثابت او باشد، زیرا آن را به حكم طاغوت گرفته كه خداوند امر كرده است به او كفر ورزند، و انكار كنند، چنانكه مى ‏فرماید: یریدُونَ أن یتَحاكَمُواالَى الطّاغوتِ وَقَد أُمِرُوا أن یكفُرُوا بِهِ : «مى‏ خواهند طاغوت را به داورى بطلبند در حالى كه به آنان دستور داده شده كه به طاغوت كافر شوند».

پرسیدم: پس چه باید بكنند؟

فرمود: باید نگاه كنند ببینند چه كسى از شما حدیث ما را روایت نموده و در حلال و حرام ما نظر افكنده و صاحب نظر شده و احكام و قوانین ما را شناخته است، او را به عنوان حاكم و صاحب رأى بپذیرند، زیرا من او را حاكم بر شما قرار داده ‏ام. اگر او بر اساس حكم ما حكم نماید و كسى از او نپذیرد، حكم خدا را سبك شمرده و ما را رد كرده و كسى كه ما را رد كند، خدا را ردّ كرده است و این، به منزله شرك ورزیدن به خداى متعال است... 

این فرمان امام صادق - علیه السلام - یك فرمان كلى و عمومى است و مفاد آن شامل همه فقهاى واجد شرائط مى ‏شود. در صورتى كه امام راضى نشود در یك اختلاف جزئى به قضات حكومت طاغوتى مراجعه شود، مسلّماً راضى نخواهد بود سایر امور مسلمانان زیر نظر ستمگران باشد بلكه اداره این امور را زیر نظر فقهاى عادل شیعه قرار داده است.

2 - اسحاق بن یعقوب مى ‏گوید: از محمد بن عثمان (دومین نایب خاص حضرت مهدى) خواستم نامه ‏ام را به پیشگاه امام برساند. در آن نامه مسائل مشكلى كه داشتم پرسیده بودم. امام با خط خود جواب نوشته بود.

از جمله سؤالاتم این بود كه در پیشامدها در عصر غیبت به چه كسى مراجعه كنم در پاسخ این سؤال فرموده بود: و امّا در حوادثى كه رخ مى ‏دهد، به راویان احادیث ما مراجعه كنید. آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا (بر شما) هستم.  با آنكه اسحاق بن یعقوب در این نامه در مورد وظیفه خو سؤال كرده، ولى امام به صورت عمومى پاسخ داده و وظیفه همه شیعیان را معین نموده است.



[ پنجشنبه 07 آذر 1398 ] [ 22:22 ] [ زهرا برزگری ]

وظایف و فعالیت هاى اساسى نوّاب خاص

انتخاب نواب خاص از سوى امام دوازدهم، در واقع ادامه و توسعه فعالیت شبكه ارتباطى «وكالت» بود كه گفتیم از زمان پیشواى نهم به صورت فعّال در آمده، و در زمان امام هادى و امام عسكرى - علیهما السلام - گسترش چشمگیرى یافته بود، و اینك در زمان امام قائم به اوج رسیده بود. وظایف و فعالیت هاى اساسى نوّاب خاص را مى ‏توان در چند مورد زیر خلاصه كرد:

الف - پنهان داشتن نام و مكان امام

گرچه امكان رؤیت حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - در دوران غیبت صغرى براى نوّاب خاص و برخى از شیعیان وجود داشت و گهگاه دیدارهایى صورت مى‏ گرفت  امّا به دلیل مشكلات سیاسى، هر یك از نواب اربعه در زمان خود موظف بودند از بردن نام حضرت و افشاى محل او در سطح عمومى خوددارى ورزند. زیرا در غیر این صورت، جان امام از سوى حكومت وقت به خطر مى ‏افتاد. این سیاست استتار و پنهانكارى، دقیقاً بر اساس دستور و راهنمایى خود امام صورت مى ‏گرفت. چنانكه روزى ابتدأ او بدون اینكه سؤالى از حضرت در این باره شده باشد، توقیعى به این مضمون خطاب به محمد بن عثمان (سفیر دوم) صادر شد:

كسانى كه از اسم (من) مى ‏پرسند، باید بدانند اگر سكوت كنند بهشت، و اگر حرفى بزنند جهنم (در انتظار آنان) است. چه، اینان اگر بر اسم واقف شوند، آن را فاش مى ‏سازند و اگر از مكان آگاه شوند، آن را نشان مى ‏دهند. 




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 06 آذر 1398 ] [ 22:08 ] [ زهرا برزگری ]

نواب خاص

نایبان خاص حضرت مهدى در دوران غیبت صغرى، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علماى پارسا و بزرگ شیعه بودند كه «نوّاب اربعه» نامیده شده‏اند. اینان به ترتیب زمانى عبارت بودند از:

1 - ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمرى،

2 - ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى،

3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى،

4 - ابو الحسن على بن محمد سَمَرى.

البته امام زمان - علیه السلام - وكلاى دیگرى نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، كوفه، اهواز، همدان، قم، رى آذربایجان، نیشابور و... داشت كه یا به وسیله این چهار نفر، كه در رأس سلسله مراتب وكلاى امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت مى ‏رساندند  و از سوى امام در مورد آنان «توقیع» هایى  صادر مى ‏شده است.  و یا - آن گونه كه بعضى از محققان احتمال داده ‏اند - سفارت و وكالت این چهار نفر، وكالتى عامّ و مطلق بوده ولى دیگران در موارد خاصى وكالت و نیابت داشته ‏اند  مانند:

محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى قمى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع ، محمد بن ابراهیم بن مهزیار ، حاجز بن یزید، محمد بن صالح ، ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، عمر اهوازى، و ابو محمد و جنائى




ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 05 آذر 1398 ] [ 21:55 ] [ زهرا برزگری ]